الهی بمیرم
منم بابام آدم خوبی نبود دست بزن داشت بیکار و معتاد بود مامانم سبزی پاک میکرد خرجمونو میداد حسرت همه چی به دلمون مونده بود با اینکه قانع بودیم یه لباس درست و حسابی نداشتیم خواهر برادرامم خیلی اذیت شدن... خلاصه تو سن کم با اولین خاستگار ازدواج کردم شوهرمم از بابام بدتر بود ولی حاضر نبودم دوباره برگردم خونه ی بابام
الان دخترم خاستگار داره خیلی خاستگارش داغونه به شوهرم باشه میگه همین خوبه... ولی من سخت پشت دخترم وایستادم و نمیزارم اون بدبخت بشه
دعا کن یع بخت خوب نصیبش بشه نجات پیدا کنه از این خونه 🙂💔