2777
2789
عنوان

با حمله اضطرابی از خواب پریدم

146 بازدید | 12 پست

چیکار کنم دوستان، حالم خیلی بده 

با ذهن مشوش خوابیدم، در حدی تو خواب حس بد داشتم که جفت دستام درد میکنه

الانم تپش قلب شدید و بغض دارم 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

من همیشه اینجوریم هیچ وقت آروم نشدم 

طبیعیه فک کنم

‌سلام...امروز 1404/04/04 ساعت ۸:۴۵ همه چی نابود شده خودم کردم ۱سال به خودم محلت میدم خودمو بسازم تو این ۱ سال دوتا هدف دارم هدف اول کاهش وزنه هدف دوم کنکور ....حالا اگه برگشتم اولین سوال از خودم میپرسم که دیدی تونستی دیدی شد؟پس امروز رو بزاریم تاریخ تولد یه کاربر جدید که قراره همه چی رو از ۰ به صد خودش برسونه ...!

گریه کن

بنظر من اصلا اشکالی نداره

روز ۲۱ اسفند ۹۸ دو خط خوشگل موازی که به هم نمیرسند نوید رسیدن روزای قشنگ رو دادن❤😍 خدا شکرت لطفا این دو خط رو نصیب هرکی که نی نی میخواد بکن زودِ زودِ زود

امشب چه خبر چرا همه یه جور شدیم ... گریه کن بغض تو بشکن راحت میشی یه زره گلاب بو کن بزن صورتت با خدا حرف بزن گویا وقت اذانه من نماز نخوندم تا حالا میخوام پاشم بخونم دو رکعت تو پاش بخون

این مرگ نیست که انسان باید از آن بترسد بلکه باید از این بترسد که هرگز زندگی را آغاز نکندانسان تا زمانی که از مرگ بترسد نمی‌تواند چیزی را در اختیار داشته باشدپس من ترجیح می‌دم مرگی با معنی داشته باشمتا یک زندگی بدون معنی
چرا ذهنت بهم ریختس


من اضطراب رهاشدگی/ از دست دادن ادما رو دارم

همیشه هم بخاطر این موضوع از روابط و داشتن حس فراری بودم

ولی جدیدا با یه نفر در ارتباطم که حس میکنم حسم داره بهش بیشتر میشه و ترس از دست دادنشم بیشتر میشه مدام 

امشب بیرون بودیم باهم، یه جوری بودم اصلا، تو مود خوبم نبودم، حس زشتی خیلی زیادی داشتم و اعتماد به نفسم پایین بود

حتی حس کردم سرد شد یکم باهام 

اینطور مواقع چون تجربه جدیدی هستش برام خیلی زود تریگر میشم و حمله اضطرابی بهم دست میده

تراپیستم میرم ولی به این زودی دسترسی ندارم بهش فعلا 

امشب چه خبر چرا همه یه جور شدیم ... گریه کن بغض تو بشکن راحت میشی یه زره گلاب بو کن بزن صورتت با خدا ...

اره دقیقا با صدای اذانم بیداز شدم

ولی یهو که بیدار شدم حس کردم بدنم قفل کرده تو تخت

هنوز نتونسنم پاشم


امیدوارم حالت خوب بشه ❤️

اره دقیقا با صدای اذانم بیداز شدمولی یهو که بیدار شدم حس کردم بدنم قفل کرده تو تختهنوز نتونسنم پاشما ...

تو این گرما من سردمه یه سرمای عجیب گرفتتم

این مرگ نیست که انسان باید از آن بترسد بلکه باید از این بترسد که هرگز زندگی را آغاز نکندانسان تا زمانی که از مرگ بترسد نمی‌تواند چیزی را در اختیار داشته باشدپس من ترجیح می‌دم مرگی با معنی داشته باشمتا یک زندگی بدون معنی
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز