بالاخره به یکی از آرزوهام رسیدم

سلام بهترین همراه های گمنام زندگی من ممنونم بابت تبریکات صمیمانه اتون انرژی مثبتتون با تمام وجود گرفتم خیر ببینید ان شاالله!

ارغوان روز به روز که بزرگتر میشه انرژی بیشتری ازم میگیره قبلا سعی می‌کردم آرامش بخش مصرف کنم بابت استخدامیم ولش کردم این روزهام به شدت سخت و طاقت فرسا میگذره الهی شکر سالم و خوبه فقط بمب انرژیه تا همین الان فقط می‌پرید و دور میزد دور خودش مدام توجه میخواد تنها بازی نمیکنه اصلا  لحظه ای چشم بردارمم زندگیمو نابود میکنه ! 

با بیرون بردن و آوردن ماشینم خداروشکر مشکلم حل شده الحمدلله راحت میرم و میام فعلا معضل استرس رانندگی در جاهای شلوغ چالش این روزهام هست که امید بخدا حل میشه !

شب ها هم چون ختم زیارت عاشورا دارم و بعدشم ۴۱ بار سوره نصر و بعدشم سوره واقعه رو میخونم دیگه بیهوش میشم نمیرسم بیام سایت بعد ارغوان که می‌خوابه تا این کارهارو انجام بدم بیهوش میشم 😅

چند وقتی هم هست که درگیر سر درد بدی هستم تا حدی که دیشب بابای ارغوان ماموریت بود دیدم سر دردم اصلا خوب نمیشه گفتم نکنه صبح بیدار نشم تو خواب سکته کنم بچه بیدار بشه بترسه، در خونه رو هم قفل کرده بودم باز پاشدم کلید براش پشت در گذاشتم و اومدم گوشیم دقیقا جایی که ببینه گذاشتم و با پوشش مناسب رفتم بخوابم به شوهرم پیام دادم که صبح خبر بگیره که بچه یه وقت نترسه در این حد آمادگی داشتم 😅

حالا اسکرین براتون میذارم میزان نگرانی ببینید 🤣

واقعا من اون شب که این پیام بهش دادم قطعا فکر میکردم شاید بمیرم تو خواب حتی در خونه رو که قفل میکنم کلید پشتش گذاشتم که اگر ارغوان نتونست بیدارم کنه بتونه کسی رو به داخل خونه راه بده و دنبال کلید نگرده گوشیم کنار ارغوان گذاشتم و رمزمم برداشتم که راحت بره تو گوشی در این حد فکر میکردم شاید اتفاقی بیفته بازم گفتم بذار بهش بگم که موقع بیدار شدن بچه زنگ بزنه که خودش مدیریت کنه لچه نترسه !

خیلی راحت گفت بخواب شب بخیر 😂

به گمانم از فشارم بوده چون مایعات خوردم به شدت قرص مسکن به فاصله دو سه ساعت خوردم اصلا خ ب نشدم ولی نرفتم فشارم بگیرم ببینم چه خبره 

مهد ثبت نامش کردم امسال خدا مهرماه زودتر برسونه که مردم دست تنها !

حقیقتش بابت ماشین تا حدود زیادی دستم خالی شده فعلا تو این ماه کلاس فوق برنامه نمیتونم ببرمش باز امید بخدا ماه آینده شاید اوضاع بهتر شد 😊

رشته ام ریاضی بود دوران دبیرستان