دلم پوسید
یادم نیست
افتادم تو سطل ماهی بزور درم آوردن
زندگی من کلا خنده داره... بیخیال
زندگی من خنده داره
نمیدونم خنده دار هست یا نه اما میخواستم به راننده تاکسی بگم مسافراتون و پیاده کردین منو دربست میبرید فلان جا گفتم ببخشید آقا پیاده هاتون و مسافر کردین منو میبرین فلان جا؟ یه بارم موقع پیاده شدن به راننده اسنپ گفتم سلام برسون
رفتم خونه خاله دلم باز شه
خاله م چوسید
دلم پوسید
سال ۸۹ تازه خونمونو عوض کردیم ویلایی خریدیم هنوز فرصت نکرده بودیم دروپنجره هاشو عوض کنیم تمام درا و پنجره ها قهوه ای سوخته بودن خیلی تیره.نصف شب رفتم توحیاط سرویس اومدم چنان توتاریکی رفتم تو در شیشه ها صداداد همه بیدارشدن همه ازترس سکته کرده بودن من خندم گرفته بود هرهرمیخندیدم.
دومیم اینکه بابای کچله شب بله برونم مادرشوهرم اومد شکلات بپاشه سرما زاااارت خورد سربابام چنان صداداد کل مجلس رفت هواهنوز فیلمشو دارم
کلاس پنجم بودم رفتم مدرسه دیدم کیفو کتابامو نبردم،ی مسیر طولانی برگشتم تا کتابامو اوردم
تو دوران دوستی با شوهرم نصفه شب چت میکردیم ، من اون شب انقد خسته بودم چشمام پر از خواب بود به روز گوشی رو گرفته بودم که جوابشو بدم یهو اومدم تایپ کنم خوابم میاد
تایپ کرده بودم آب.م داره میاد 😑😅 بعدش باز گفته بود خیلی داره میاد ...
انقد خندیده بود گفته بود جوووون بعدش صبح فهمیدم چیکار کرد بودم😂😂😂
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
52 ثانیه پیش
53 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
