تو خواب اصلا حرفی از عروسی نبود اما از لباس سفید و قشنگی که تنم بود بعد از بیدار شدن فهمیدم لباس عروسه
مامانم یه چن تا لباس مجلسی از مغازه علاوه بر لباس عروسی که من تنم بود برداشته بود
بعد اینجا برام جای سواله من حتی لباسو تو خیابون تو تنم داشتم و تصمیم گرفتم پیرمردی که در خونه رو بازگذاشته برم اونجا پشت در لباس عوض کنم و یه مرد جوونی دیدم که باهم یه صحبت ریزی کردیم(اما اصلا قیافه و صحبت ها یادم نمیاد)
صحنه بعدی این بود که مامانم هم لباس منو هم لباس هایی که برای خودش انتخاب کرده بود رو خوشش نیومده بود و مخالف بود و به صاحب مغازه برش گردوند اما من دلم پیش لباس مونده بود و خیلی ازش خوشم میومد و مغازه دار برگشت گف میدونم تو ازش خوشت اومده
بنظرتون اصلا معنی داره خوابم یا اگه معنی داره چیه ؟؟؟