2777
2789

دو ماه از اولین دیدار مون می‌گذشت که دیگه تموم شد همه چی 

از اول مادرش هی می‌گفت ی قرار داد بدین خیال مون راحت شه زود هم صیغه کنن

ما فکر می‌کردیم اونا منتظر جوابن نگو قرار داد رو واقعا قرار داد میدیدن بند بند شو میخواستن بررسی کنن

مشاور رفتیم 

مشاور بهش گفت از این دختر بهتر پیدا نمیکنی 

به خودم چند بار گفت شما از نظر ظاهری برای هر مردی جذابیت بالایی داری 

بعد خودش گفت رفتم پیش ی عالم بزرگ گفته این ازدواج خوبه برو جلو 

تو قرار داد ما ۷۲ تا سکه نوشتیم

حج رو کردیم کربلا 

طلا هم در حد توان 

۴ تیکه یخچال لباسشویی تلویزیون و نمی‌دونم چی با اون که همه رو از قبل هم خریده بود منم قبول داشتم نمیگفتم عوض کنیم

دیگه کل وسایل که خودتون میدونین خونه کلی وسیله نیاز داره از سرویس خواب مبل لوازم آشپزخانه لوازم برقی و ... با من بود 


دست از طلب ندارم تا کام من برآیدیا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید😏😬💪

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

بعد تو جلسه آخر بحث رسم و رسوم بود مادرش هی گفت باید تعداد مهمون رو همین الان مشخص کنین ما هیچ وقت تعداد تو قرار داد نمینویسیم زشته اصلا بعد گفتیم باشه قبول بنویس ۱۰۰ نفر 


بعد اینا هی میگفتن صیغه ما گفتیم باشه بابام در حد عقد بله برون گرفت برام همه خرجا رو داد از آرایشگاه و لباس و جایگاه و میوه شیرینی 


بعددددد تو تماس مامانم گفت انشاءالله عقد هم بعد صفر مامانش به جای آره انشاءالله مبارک باشه گفت اونو دیگه دختر پسر تصمیم میگیرن بابام هم گفت اینا می‌خوان کلا عقد نگیرن واقعا هم همین بود واسه همین گفتیم دیگه کلا صیغه کنسل فکر کنم سر این خیلی عصبی شدن 


باز که اومدن تو همون جلسه آخر بابام گفت باشه قبول هر وقت اومدین خوش اومدین صیغه هم قبول 



من فقط گفتم خرج عقد با داماده اونا میگفتن نه مکان با عروسه مادرش گفت خودتون میدونین می‌خواین تالار بگیرین بگیرین با ما نیست 


یعنی به خاطر ۱۵ تومن ورودی تالار داشت انقد حرص و جوش میزد من خودم هم دارم این پول و بابام هم به خودم گفته بود میدم اما من گفتم نه من می‌خوام رفتار اینا رو ببینم 

مادرش هی گفت نه بااااید تعداد بنویسین نه گاز با شماست شما باید بخرید ما می‌گفتیم رسم ما اینه برگشت گفت شما تو قدیم موندین 

به خاطر دخالت های مادرش گفتم نه پسرهم گفت اونا حرفای خودم بود من خودم گفتم چرا من باید خرج تالار بدم من خودم تحقیق کردم گاز با داماد نیست ولی من قبول کردم 

منم گفتم نه اونم دیگه رفت 

الان عذاب وجدان دارم میگم خود پسر مرد خوبی بود هی میگم نکنه الکی ایراد گرفتم رو تالار اصرار کردم این طور جواب نه ای که دادم رو خدا ازم بگیره 




دست از طلب ندارم تا کام من برآیدیا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید😏😬💪
خب دیگه چهار الی پنج تیکه میگیرن دیگه همه همینن.

ولی ما سر خواهرم 

سرویس خواب 

مبل

تلویزیون 

یخچال

لباسشویی فک کنم حتی

اینارو همه رو انداختیم بهشون😁😁

خودمون فقط خورده ریزا( فر_ اتو موتو و فرشارو گرفتیم و پرده و اینا) 

من تزین شوهرا میخوامم🤣😭

بعد اون جلسه اونا تماس گرفتن بیان بعد دیگه کلا ما جواب رد رد دادیم حالا میگم شاید قبول کرده بودن تالار رو اونا بدن 

سمت ما کل خرج عقد با داماده

بخدا به خاطر پولش نمیگفتم ولی رفتار مادرش خیلی زشت بود واقعا هم از نظر مالی اوکی بودن زیادی هم اوکی بودن 

من مطمینم بابام خرج عقد رو هم میداد ولی خودم نخواستم 

پسر گفت من می‌خوام رو پای خودم بیام جلو خب آخه ی جوون کارمند چه پایی داره روش بیاد جلو باباش هم حمایت می‌کردا مامانش نمیذاشت 

هی می‌گفت من برای دخترم خودم گاز خریدم 

من برای دخترم خودم تالار گرفتن 

هی قیاس و قیاس 

منم گفتم بابات آدم خیلی شریفیه 

شناخت خوبی از خودت داشتم 

مادرت بی احترامی کرد مادرت اینو گفت اونو گفت نه 

دست از طلب ندارم تا کام من برآیدیا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید😏😬💪
قرارداد ؟ بعد کجا این قرارداد ثبت میکنید 😐

هیچ ی برگه ست خودمون مینویسیم اصلا برای ما ارزش نداره اونا خیلی تاکید داشتن

دست از طلب ندارم تا کام من برآیدیا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید😏😬💪

یه ذره رو مخ بوده کاراشون . انقدر ریز و ملا نقطه ای و خط به خط نوشتن و حساب کردن و چونه زدن ادما رو احمق جلوه میده . بعدشم پسری که به قول خودش چند تا بزرگ ازدواجو تایید کردن و مشاور هم گفته خوبه و این حرفا باید محکم تر از اینا پات وایمیستاد حرف و اختلاف نظر که همیشه هست شما هم خوب کوتاه اومدین براشون یکم هم نوبت اونا بوده . به هر حال هر چی خیره پیش میاد ولی از چیزی که نوشتی حس خوبی از کارشون نگرفتم 

اگر دوست داشتید لطفا برای شادی روح مامانم یک صلوات بفرستید 💚
والا خوب گفتی سمت ماهم همینه یاشش تکه بزرگه یاسه تیکه باسرویس چوب. حالاحرفشون چیه.

دیگه جواب منفی دادم به خاطر رفتار مادرش و همه چی تموم شد اونا هم دیگه اصراری نکردن 

دست از طلب ندارم تا کام من برآیدیا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید😏😬💪
ولی ما سر خواهرم سرویس خواب مبلتلویزیون یخچاللباسشویی فک کنم حتیاینارو همه رو انداختیم بهشون😁😁خودم ...

چه داماد و خانواده داماد خوبی بودن بابا دمشون گررررم من خواهرم این فاز رو برداشته بود که آره من میگم سرویس چوب رو بایدددد بخرن اونا قبول نکردن ما خودمونم همین وسایل بزرگ گرفتیم سرویس چوب و بقیه هرچی فکر کنی خودم خریدم

ما که یه همچین خواستگاری رو همون جلسه ی اول پرت می کنیم بیرون یعنی چی اینقدر گدا گشنه ،شوهر من تو جلسه ی خواستگاری وقتی رفتیم با هم صحبت کنیم بهم گفت چون پدرت فوت شده من خودم جهیزیه رو کامل می گیرم منم گفتم نه ممنون ولی واقعا از مردیش کیف کردم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز