چرا؟ بزار کامل بگم
من ۷ ساله با یکی هستم
ما مجازی آشنا شدیم از دو شهر مختلف من ۱۸ سالم بود اون ۲۰ سال از روز اول قول هر دومون ازدواج بود
مثل همه رابطه ها روزای اول و ماه های همه چی عالی بود و من تا خرخره وابسته شده بودم رو ابرا بودم
گذشت و نزدیک یکسال شد اذیتا شروع شد دیر جواب دادنا محبت نکردنا نیومدنا فالو کردن دخترای زیااااد توهین و و و و. .....
اما من وابسته بودم خیلی زیاد و قدرت کات نداشتم گریه میکردم التماس میکردم اما فایده نداشت
ولم نمیکردا اذیتم میکرد تو تمام این مدت نیومد دیدنم سال اول گذشت نیومد دوم نیومد سوم نیومد سال چهارم بالاخره اومد
تمام اون چهار سال با رفتاراش عذابم داد
وقتی اومد منو دید ورق برگشت دیوانه وار عاشقم شد حالا اون وابسته شد اون التماس میکرد و...
اما من وقتی از نزدیک دیدمش ازش خوشم نیومد و سرد شدم...
من سرد شدم چون ۴ سال عذابشو یادم نمیرفت تک تک کاراش شبایی ک تا صبح گریه کردم ولی التماس کرد ک ولش نکنم قول داد عوض بشه و تقریبا هم شد دلم ب حال رابطه ۴ سالمون سوخت و موندم
موندم اما دلم راضیه راضی نبود
بعد اونم تقریبا ۶ ماه یا ۱ سال یبار میومد یعنی تو این ۷ سال من کلا ۵ بار دیدمش
الان میبینم ک اصلا اخلاقامون ب هم نمیخوره اداب معاشرتش خوب نیست چون کلا ۵ بار دیدمش اینو دیر فهمیدم همش دعوا بحث حتی ب هم نمیایم من تحصیلاتمو تکمیل کردم و پیشرفت کردم اما اون هنوز کار درست حسابیم نداره
الان گیر کردم نمیدونم چیکار کنم
ازدواج کنیم ؟ یا ن جدابشم کمکم کنید