پسر عموی بابام بود میمرد برام
هیچی دیگه منم مثل شما باید کمپوت میبردم زندان به جرم پولشویی سه سالی میشه افتاده زندان
خدایا شکرت که عقلم رسید ردش کردم وگرنه الان بدبخت و بی آبرو میشدم
اولیا رو یادم نمیاد ولی اگه به فامیل زنداییم اینا جواب مثبت میدادم الان تهران بودم تو خونه سازمانی😂😂😂🥲
الان ی پیرمرد تاس کچل بود😂
اولین خواستگاری که خانوادم رد نکردن و تا حرف زدن باهاش پیش رفتم خیلیییی گند اخلاق ازآب در اومد . همون معرف هم بعدا بهمون گفت خوب شد قبول نکردید .خوب نبود . خانوادشم همینطور
ی شهر دیگه البته خیلی پسر خوبی بود.ناز کردم البته یکم بچه بودم دختر ۱۷ ۱۸ ساله درک زیادی نداره.
اولی رو دیگه ندیدم نجار بود از پنجره خونمون منو دیده بود تو ۱۲سالگی😂😂
نمیدونم چون هیچ خبری ازش ندارم برادر دوست دوران دانشجویی بود 🥱
داستانت خیلی خوب بود😂😂😂
من الان خورده شده بودم طرف تک پسر بود تو ۷ تا دختر
هیچی الان هلند بودم🤦♀️😐
نمیدونم کجا بودم
اما احتمالا داشتم نوه هامو عروس داماد میکردم 😅
طرف تو ۱۴ سالگی اومده بود خواستگاری . همسایه ی مادربزرگم بود
بابام داشت سکته میکرد از ناراحتی
پسر خاله م بود(البته خاله م پسندیده نه پسرش)
الان هیچی
خونه ی آقایی بودم
اونم کار( احتمالن در حال خیانت هم میبود)
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
