۳ ماهه خونه پدر شوهرمیم خسسستته شدم
یک روز کامله به شوهرم گفتم پس کی میخا بریمخونمون هیچ جواب نمیده
صدام یذره رفت بالا به شوهرم گفتم لالی که یک روزه حرف نمیزنی ( بخدا داغون شدم اینقد اینجاییم )
پدر شوهرم شنید و سرمداد کشید گفت : دهنتو ببند ما نداریم زن سر مرد داد بزنه ))منم فقط گریه کردم
حالا خاهر شوهرم با خاهرش دعواشه میگه : چرا اینقد به شوهرت رودادی که برا مسافرت رفتن منتظری اون بهت اجازه بده!!
خودش و زنش هر روز دعواشونه حتی یبار دعپاشون به تو خیابون کشید