مادربزرگم بردم دکتر تو خیابون از ی پسره شماره گرفتم(اصلا اینطور ادمی نیستم نمیدونم چطور شد خودمم گرفتم خوشم اومد از طرف😂) بعد یکم زنگ زدم داشت میرفت خونه برگشت اومد بیمارستان پیش ما نشسته بودیم من و اون رفتیم ی سمت دیگه نشستیم اینا حرف زدیم..پدر نداره میگفت خودمو بهت ثابت میکنم..منم پریود بودم اعصابم خراب اخرش گفتم اره از الان بهت بگم اهل رابطه نیستم اینا..گف من چی گفتم مگه من مگه چیزی گفتم...گف وابستم میشی خودت میخای وقتی همو بخایم...بقیش میگم ببینید چیشدددد