نامزدم (ر.ل)اومد در کلاسم همو ببینیم
چون خونواده من فهمیدن ک باهمیم من خیلی محدود شدم
همو دیدیم گف بزار بعد کلاس برسونمت گفتم نه پدرم میاد یا اژانس میگیرم دردسر نشه
گف باشه وایمیسم تو رفتی منم میرم
بعد کلاس گف کلاست تموم گفتم اره گف کجایی
منم تو ماشین بودم
گفتم همین الان سوار ماشین شدم بیا
شروع کرد جنگ و دعوا ک من اسکلم تا الان وایسادم بخاطر ت
منم گفتم فک کردم منو دیدی
گف ببخشید ک اومدم خوش باشی تموم کرد
چیکار کنم اروم شه