2777
2789

پارسال اومدن نزدیک ما خونه گرفتن. شام و ناهار و صبحانه اینجان. یکساله هر روز اینجان. شاید شاید یکبار در ماه پیش بیاد که برن خونه خودشون. ما هم اصلا وضع مالیمون خوب نیست. خودم نامزدم دارم و دارم جهیزیه میخرم مامانم نتونست حتی یه قرون کمکم کنه چون داره خرج دوتا خانواده رو میده. بابامم که فوت شده. من دیگه روانی شدم.

خواهرم هم خودش هم شوهرش حقوق دارن وضع مالیشون خیلی خیلی از ما بهتره. مامانم که هیچی بهشون نمیگه ولی من گاهی اوقات اعتراض میکنم خواهرم یطوری حرف میزنه انگار حق و حقوقی داره از اینجا.

یبار خواهرزادم میگفت اینجا مال ماهم هست.

اینقد دیگه حرص خوردم تمام موهای سرم سفید شده

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

یکسال هنوز عادت نکردی؟پس کی میخایی بیخیال بودن و صبوری رو عادت کنی عزیزم

نمیشه خواهر خیلی از لحاظ مالی تحت فشاریم. اگه نداشتن عین خیالم نبود ولی دارن سواستفاده میکنن 

نمیشه خواهر خیلی از لحاظ مالی تحت فشاریم. اگه نداشتن عین خیالم نبود ولی دارن سواستفاده میکنن

میدونم عزیزم واقعا سخت انشالله همه چی درست میشه

خداروشکر که دستت تو جیب خودت و از پس مهریه هم برمیایی انشالله 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز