جدیدن زیاد به این فکر میکنم اگه بمیرم اگه نباشم کی به دوتا بچه ام رسیدگی میکنه سرنوشتشون چی میشه
شاید چون این روزا خیلی عز زندگی خسته شدم و همه اش به مردن فکر میکنم بیشترین و بزرگ ترین دلیل این افسردگی و حااال بد وضعیت پسر ۶ سالمونه که باعث شده یا همه اش با همسرم تو دعوا باشیم یا داغون و عصبی چون بیش فعالی شدید داره عدم کنترل خشم و خیلیمشکلات دیگه دارو درمانی کاردرمانی و با ی درمانی روانپزشک مشاوره همه اینارو پیگیریم ولی بی فایده ست دیگه واقعا حس میکنم به ته خط رسیدم و مردن از این زندگی راحت تره فقط وجود دختر ۱۰ ماهه و پسرمه که میدونم بعد من زندگیشون نابوده و کسی نگهدارشون نیست منو چسبونده به این زندگی
