خیلی حالم بده
مامانم بهم یاده داده ک اینو از بچگی گف همدم همراز فقط مادرته و همهههه چیو حتی ریز به ریز زندگیتو باید بگی
بچگی ساده بود ولی الان که بزرگتر شدم نمیتونم دردامو بهش بگم چون اگه ی ترک قلب من از دردش ورمیداره قلب اون از شنیدنش ده تا ترک ورمیداره ولی میدونم اینجوری با گفتن سبک میشم ولی میبینم چقدر مامانم شکسته میشه میخوام جلوی دهنمو بگیرم ولی نمیتونممم
حالا الان دروغی بهش گفتم که میدونم اگه بفهمه دروغ گقتم خیلییییییییی ناراحت میش ولی سنگینی پنهان کاریه داره منو خفه میکنه چیکار کنم اگه راستشو بگم خودم سبک میشم ولی مامانم خیلی دلش میشکنه و ناامید میشه ازم