منو به جرم پزشک بودنم …

منم باش اجازه نمیدم دنیا خیلی‌ بد شده

آفرین درست میگی....دردمنم همینه....مستقل بودن زن ازنظر مردای جامعه ی ما یعنی زنی که پراکیه وهمیشه کنترلش کرد

کی اینارو گفته؟

چند سالته؟

شیفت شب یعنی کل شب تا صبحو خونه نباشی؟

با هم رشته ات ازدواج کن کاملا درکت میکنه

هر مردی یه مدل هست برخی مردها زن خونه دار دوست دارن و دلشون نمی‌خواد وقتی زنشون میاد خونه خسته و کوفته از کار باشه و زن با نشاط می‌خوان:

برخی مردها هم تو این اوضاع اقتصادی میگن حتما زن مون شاغل باشه بچه هم نمی‌خوایم بخشی از مخارج با زن بخشی اش با مرد؛

شما میتونی با قشر دوم ازدواج کنی؛

خیلی ها هستن دنبال زن تحصیل کرده هستن و شاغل؛

اگرم با رشته های پزشکی پرستاری ازدواج کنی که بیشتر شیفت شب اینا رو درک میکنن

عزیزم از این تاپیکت خیلی گذشته ولی اومدم بهت بگم

اون ادم نادونی که میاد خواستگاری یه خانم دکتر ولی میگه نمیخوام کار کنی یا دیوانه است یا میخواد به مرگ بگیره که به تب راضی بشی

میگه کار نکن که وقتی درست تموم شد با منت اجازه بده کار کنی و ازت انتظار داشته باشه تو خونه هم سنگ تموم بگذاری و از زیادی مشغله گله نکنی وگرنه میرفت خواستگاری دختری که رشته ساده تری می خونه و صرفا لیسانس بگیره و بشینه خونه

تو که در اینده دکتر میشی اصلا تن به ازدواج سنتی نده 

وقتی خواستگار داری بدون فکر ردش نکن همه جیز رو بررسی کن و جواب بده اما برا ازدواج عجله نداشته باش تا کیس مناسبی پیدا بشه

به نظرم میاد که زیبا هستی و کیس دور و برت زیاده تک تکشون رو با دقت بررسی کن و برچسب اختلاف طبقاتی و این جور مسائل بهشون نزن شاید همون کسی که طبقه تو نیست اما تونسته پزشکی قبول بشه و مسیر اینده اش رو تغییر بده برای تو کیس بهتری باشه تا کسی که هم طبقه توئه اما از استقلال مالی تو می ترسه

 کلا زیاد پیش میاد کسی که کیس زیاد دورش بشه انقدر بین همشون سرگردان میشه که یهو به خودش میاد که نزدیک سی هست و تعداد و کیفیت خواستگاراش اومده پایین پس هیچ کسی رو بدون بررسی اصولی رد نکن

اما اینم بدون که ازدواج سن مشخصی نداره هر کسی زمانی باید ازدواج کنه که جفتش رو پیدا کنه‌ کسی که بتونی بهش بگی

" تو نیمِ دیگر من نیستی تمامِ منی"

اگه اون فامیلتون که ازدواج کرده سنش از تو کمتره و حس بدی به تو داده شاید در واقع اون به تو حسادت کرده و سعی کرده حس بدی بهت بده

پاسخ چن تا تاپیکت با هم 

کاملا درکت میکنم.

من خودم شرایط شما رو داشتم.البته پزشک نبودم ولی کارمن بودم و توکار موفق .پست خوبی هم داشتم.

چون خودم و خانوادم مذهبی بودیم .خواستگاری مذهبی و سنتی داشتم و بلا نسبت یکی از یکی خر تر

اکثر با کار کردن مشکل داشتن .یارو مهندس بود یا دکترا داشت ولی میگفت درس بخونم و خانه دار شو .

اکثرا خواستگارلیی که شرایط خوب داشتن با کار کردنم مخالف بودن.

یه چندتا علاف و بیخود هم بودن که خب من اونا رو نمیخواستم.

ولی بلاخره قسمت شد و هم ازدواج کردم هم بچه دار شدم و هم کار کردم..الانم تازه بازنشسته شدم.

عزیز دل ازدواج واقعا قسمته خیلی سخت نگیر انشاءالله به وقتش یه ازدواج خوب مبکنی

یه مدت نمیشه مرخصی گرفت؟