یک دختر بود که من و دختر عموم چون همکاریم و ما با دختره چندباری ارتباط داشتیم کاری و با هم حرف زدیم از شرایط زندگی و این چیزها به پسر عموم معرفی کردیم
که آره چنین دختری هست خوشگل ،شاغل ،تحصیل کرده ،درامد خوب ، خوش اخلاق ، با خانواده ،مستقل و...
این مشکلات خانوادگی و این مشکلات شخصیم داره 
اگر رضایت بدی بریم باهاش حرف بزنیم
آشنا بشید برای ازدواج و خواستگاری اینا 
خلاصه پسر عموم گفت برید خب اگر دختر خوبی باشه و شما پسند کردید من از خدامه 
ما رفتیم با دختره حرف زدیم دختره گفت من دو هفته است نامزد کردم و دارم ازدواج میکنم دیگه خلاصه 
ما اومدیم به پسر عموم گفتیم که کنسله داره ازدواج میکنه 
پسر عموم ناراحت شد ،۲ روز رفت تو خودش، شکست عشقی خورد و...
آخه مرد تو این دخترو نه تا حالا دیدی نه حتی عکسشو دیدی نه میشناختی نه هیچی (به ما گفت باهاش حرف زدید رضایت داد عکسشو بیارید حتی عکسشم نشونش نداده بودیم یعنی نداشتیم)
دیگه شکست عشقی چی میخوری 😂😂