شوهرم امروز ۵صبح مادر پدرشو بخاطر کار اداری برادرشوهر بزرگم برده یه شهردیگه
منم از ساعت۹که بیدار شدم دور نافم به شدت درد میکنه و حالت تحوع دارم دخترمم چون کوچیکه اذیت میکنه بعد پولم نداشتم بردم دکتر
زنگ زدم شوهرم گفتم حالم بده اگه دیر میای برام پول بریز برم دکتر
پول زد حسابم اونم ۲۰۰تومن هیچ وقت شوهرم زیر ۵۰۰برام پول نمیریزه مامانش نزاشته مطمئنم چون مامانش خسیسه و روشوهرم نفوذ داره
۲۰۰تومن فقط پول اسنپم میشه
بعد یک ساعت زنگ زد گفت چیکار کردی رفتی دکتر؟ منم گفتم نه آخه هم هوا خیلی گرمه هم چون درد دارم نمیتونم دخترمو بغل کنم بعدشم باید ببرمش داخل بیمارستان خب نمیشه مریض میشه
بعد آقا گفت خب پس استراحت کن ماهم تو مسیر اومدیم خونه فلان دوست بابام میخواییم ناهار بمونیم ازقبل دعوت نبودنا خودشون بی دعوت رفتن اینم کار مادرشوهر پررومه
دارم میترکم از دستشون
لعنت بهشون
شوهرم داره ماشینو میفروشه من بش بگم بیابریم پارک بچه بازی کنه نمیاد میگه ماشین کثیف میشه و... بعد ننه باباشو تا شهر دیگه میبره لعنتی