بچهها من وقتایی که مریض میشم همیشه میگه اه توهمش فلان جات درد میکنه
بعد وقتی ازش ناراحتم میام توضیح بدم داد و بیداد میکنه میگه اه بس کن باز شروع کردی طوری میکنه دیگه من چیزی نمیگم بعد میبینم محلم نمیده میرم سمتش انگار من مقصر بودم
خونمون شهره همش روستای خانوادمون هستیم خونه خانواده من گوساله داره خونه خانواده خودش زنبور هرروز داهاتیم به اونا میرسیم
خستم کرده
همش داهاتیم هرکس جای من باشه خودکشی میکنه بخدا بعد امروز خودش کارای خونه باباش عقب افتاده بود هعی منو دعوا میکرد میگفت تقصیر توعه لنگ کردی بریم خونه بابام اینا میدونه من بدم میاد گفت تو باید بمونی اینجا تا جمعه من بیام :)
خیلی خستم خدا یه مرگ بهم بده مرگ چیه یه مرگگگگ میخوام