2777
2789
عنوان

دوتا برادر همزمان خواستگار یک دختر شدند😳

| مشاهده متن کامل بحث + 18378 بازدید | 208 پست

خدا شاهده من تا جایی که می‌تونستم یعنی غذایی درست می‌کردم با اینکه خودم شاغل بودم از سر کار که میومدم غذا که درست می‌کردم واسه این بچه‌ها می‌بردم تا اینکه یه روز

گذشته فریبم داد حال عذابم میدهد ازآینده وحشت دارم ...اما به خدا امید دارم 💚

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

من صدای گریه این دختر و پسررو هر شب و روز می‌شنیدم که پدرشون کتکشو می‌زد اما به هر حال براشون غذایی می‌بردم لباساشونو می‌شستم تا جایی که می‌تونستم کمکشو می‌کردم اما یه روز صدای بابا اومد که داشت داد می‌زد می‌گفت مگه ما گداییم مگه ما گشنه‌ایم که غذایی که این همسایه میاره قبول می‌کنی حق ندارین دیگه غذای اینا رو قبول کنید

گذشته فریبم داد حال عذابم میدهد ازآینده وحشت دارم ...اما به خدا امید دارم 💚

دلم خیلی شکست واسه شوهرم تعریف کردم شوهرم گفت ولش کن دیگه نمی‌خواد واسشون چیزی ببری اگر بچه‌هاشونم مریض بشن یا چیزیشون بشه تقصیر تو می‌ندازه بابا شون

گذشته فریبم داد حال عذابم میدهد ازآینده وحشت دارم ...اما به خدا امید دارم 💚
ی دقیقه چیزی نگین ببینم کدوم برادر موفق شد

ععاقبت دختره خیلی هم خوب شد درسته که به عشقش نرسید اما یه مرد پولدار تحصیل کرده نصیبش شد

گذشته فریبم داد حال عذابم میدهد ازآینده وحشت دارم ...اما به خدا امید دارم 💚

همین روند ادامه داشت دیگه ولی خب خلاصه ما عیدا شب نشینی‌ها می‌رفتیم خونه اینا اینا رو دعوت می‌کردیم به هر بهانه خونمون تا هوای این بچه‌ها رو دورادور داشته باشیم تا اینکه بالاخره فک و فامیل به ما گفتند که این مرده نمی‌خواد زن بگیره بچه‌هاش تنهاهان یکی رو مثلاً واسش پیدا کنیم بالاخره بیاد سر و سامون بده به زندگیش

گذشته فریبم داد حال عذابم میدهد ازآینده وحشت دارم ...اما به خدا امید دارم 💚
اون دوتا برادر چی شدن؟

ددوتا برادر بیچاره اسیر این دختره شدن حالا من بهت میگم که چی شد عاقبت این دوتا برادر بدبخت

گذشته فریبم داد حال عذابم میدهد ازآینده وحشت دارم ...اما به خدا امید دارم 💚

عمه‌های سمیه می‌آمدن مثلاً می‌گفتیم که قصد داریم برای برادرتون مثلاً زنی بگیرین همسری داشته باشه سر و سامون بده خونشو حیف خونه به این بزرگی دو تا بچه به این دسته گلی کسی بالا سرشون نباشه واسه برادرمون جور کنیم

گذشته فریبم داد حال عذابم میدهد ازآینده وحشت دارم ...اما به خدا امید دارم 💚

تا اینکه یکی از فامیلای نزدیک ما از شوهرش طلاق گرفته بود و یه دونه پسر ۲ ساله هم داشت به ذهن من و شوهرم و فامیلا رسید که مثلاً این خانوما واسه این آقا جور کنیم

گذشته فریبم داد حال عذابم میدهد ازآینده وحشت دارم ...اما به خدا امید دارم 💚

به این آقای همسایه‌مون حالا من یه اسم مستعار براش می‌ذارم مثلاً می‌ذارم آقا سعید به آقا سعید گفتیم که ناهید خانم فامیل ما هستش و یه پسر دو ساله داره تازه از همسرش جدا شده و موافق هستین که مثلاً اینو واسه شما به همسری بریم خواستگاری کنیم یا نه

گذشته فریبم داد حال عذابم میدهد ازآینده وحشت دارم ...اما به خدا امید دارم 💚

ناهید که از شوهرش طلاق گرفته بود کلی مهریه و ثروت از شوهرش بهش رسیده بود چون شوهرش واقعاً خیلی پولدار بود بهش خیانت کرده بود و رفته بود خارج از کشور و این خانم یعنی ناهید خانم هم با یه بچه ۲ ساله خونه پدرش زندگی می‌کرد در حالی که خودش ۵ تا برادر داشت و داستان از همین جا شروع میشه که این خانم یعنی ناهید خانم ۵ تا برادر داشت

گذشته فریبم داد حال عذابم میدهد ازآینده وحشت دارم ...اما به خدا امید دارم 💚
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز