2777
2789

زنگ زدم شوهرم خونه مادرش بود بعد خدافظی قطع نشده بود دیدم صدای مادرشوهرم میاد که چی ریخته روی شلوارت رنگی شده گفت هندونه خوردم ریخته گفت هندونه خریدی شوهرمم گفت اره خواهرشوهرم که 17سالشه یهو گفت اره زنتم میزاره بخری!خیلی ناراحت شدم

کاربری دونفره

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

بچه‌س بابا

تا حالا چندبار بهم بی احترامی کرد من اونو با عزیزم صدا میزنم و هر چی بخواد براش میخرم مدام پشت سرم حرف میزنه یا تیکه میندازه هی سرمو میندازم پایین یه میوه چیه که من نزارم اگه بچه بود نامزد نمیکرد با دوس پسرش

کاربری دونفره

مثل ما. عیدرفتیم خونه مادر بزرگ شوهرم کسی نبود شوهرم زنگ زد به داییش گفت کجایین ما اومدیم نه توهستی نه مادرجان ،اونم گفت ما خونه فلانیم 

بعد گوشی قطع نشده بود هنوز دایی همسرم به مادرش گف جواد بود با خانومش اومدن عید دیدنی ‌.‌..مادر بزرگ شوهرم گفت میخام صدساله سیاه نیان🙄🙄😐😐😐

شوهرم بمن نگاکرد من به اون جفتمون مات موندیم 

مهم نیست بچست 

عاقل بود همچین حرفی نمیزد 

دل چو بستم به خدا حسبی الله و کفی   خدایا به همه اقدامی ها و چشم انتظارها ،فرزندانی سالم و صالح و اهل عطا کن که نور چشمشون هم توی این دنیا و هم اون دنیا باشن   
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز