یکی از فامیل هامون ۵ سال پیش حدودا عروسی کردن، بعد حدود ۶ ماه عقد.
ظاهراً با هم خوب بودن ظاهراً خوشحال بودن مشکلی نداشتن. حدود یکسال بیشتر، اینور اونور کرد و التماس دعا و دارو و اینا، تا باردار شد. بعدم بچه دار شدن. آقاهه کارش آزاد بود.
یه مدت بعد دیدن حدود دو ماهه خیلی داره ریسک میکنه تو کارش خیلی از همه پول گرفته به عنوان سرمایه که باهاش کار کنه. همچنین خیلی سیگار میکشه با اینکه قبلش نمیکشید. و اینکه رفته سراغ زن های خراب. زنش نمیدونست. هی میرفت مسافرت ، زنش نمیرفت باهاش. کلا قبلاً هم خانومه اینطوری بود که هرجا بریم باید مامان بابامم بیان بهم خوش نمیگذره بدون اونا.
بعد دید میره سفر دو سه هفته میمونه. یه بار اینم باهاش رفت. جلو روش زن خراب میاره خونه و....
خلاصه انگار تو حال خودش نبوده و نمیدونم چی میشه که میبرن بخش روانی و میگن دو قطبیه و الان تو فاز مانیا بوده. خلاصه دارو میدن و بعد چند هفته مادر پدر پسره با رضایت شخصی میارنش بیرون . خانومش رفته بوده خونه پدرش.
این آقاهه میره اونجا شیشه هاشونو میشکونه و فحش ناموسی میده و و .......
این وسط کلا حرفهای زشت زیاد میزنه و کارای زشت زیاد میکنه. بعد چنننند نفری میبرنش دوباره روانپزشک و دارو میدن بهش و و و.....
خلاصه الان دوباره عادی شده.
شما باشید، با توجه به اینکه دختر بچه ۲ سال و خورده ای دارید، میمونید یا طلاق میگیرید؟