خوابیده بودم بعد دیگه یجورایی یکی انگار داشت بیدارم میکرد بعد میخواستم چشمام باز کنم حس کردم یکی بازوی دست چپمو میکشه به سمت خودش همون لحظه چون داشتم حس میکرد چشمام باز کردم از خواب پریدم اول میخواستم بازکنم انگار یه قدرتی جلوم گرفت تکون بخورم بیدارشدم نزدیک بود سکته بزنم قلبم درد گرفت
** کاربر گرامی اگر امضامو دیدی.🍀 و برای شادی و سلامتی و ظهور آقا امام زمان( علیهالسلام) صلوات فرستادی بگو تا من هم هدیه به شما صلوات بفرستم سپاسگزارم 🌿🦋 اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم. ( اللهم عجل لولیک الفرج بحق امام حسین علیه السلام. هر جا که هستی همراه من سه بار بگو صَلَّی اللهُ عَلَیکَ یا اَبا عَبدِالله ) خوشحال میشم صفحه اول این تاپیک رو مطالعه کنید لینک تاپیک..بزنید رو این متن ..شاید ديدن اين متن اتفاقی نبوده و شما به تاپیک امام زمان علیه السلام دعوت شدید :)
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
برای منم پیش اومده، خواب دیدی همشو نگران نباش چیزی نیست
خواب ندیدم روحم حس میکردم تو حالت خواب نیست چون کنارم یه چیزی حس کردم دستمو میکشه ادم وقتی توحالت خواب بره روحش هم تو عالم دیگست ولی من یجورایی میخواستم چشم بازکنم
خواب ندیدم روحم حس میکردم تو حالت خواب نیست چون کنارم یه چیزی حس کردم دستمو میکشه ادم وقتی توحالت خ ...
منم پتو رو کشیده بودم رو سرم، و احساس کردم یه نفر سرشو گذاشته رو شکمم، فکر کردم مامانمه، پتو رو برداشتم بگم مامان داری چیکار میکنی که دیدم هیچکس نیست و دیگه هم سنگینی رو شکمم حس نکردم، اون لحظه و حتی تا چند روز بعد خیلی برام واقعی بود ولی به مرور که هی بهش فکر کردم فهمیدم تو خواب و بیداری بودم و در واقع تو خواب داشتم حس میکردم یکی سرشو گذاشته رو من