بچها من دوساله ازدواج کردم، طبقه ی بالای پدرشوهرم زندگی میکنیم. راه ورودیمون جداست ولی خیلیییی کنجکاون. دوس دارن راجب همه چی بدونن البته نامحسوس. هرکار میکنیم سریع خبر میشن کنجکاوی میکنن یا هرجا میریم. من مامانم شهرستانه، هفته ای یکبار میریم شب میمونیم، بعد اگه بیشتر از یک شب بشه مادرشوهرم زنگ میزنه به همسرم میگه چرا نمیایین😑 همسرمم خودش اصلا خوشش نمیاد باهاشون هم برخورد میکنه ولی اصلا از رو نمیرن. حالا شوهرم میگه بریم یجایی رهن کنیم تا یه زمین میخریم و خونه میسازیم. ولی من خیلی میترسم از مستاجری. نمیدونم چرا. همش فکر میکنم اثاث کشی سخته وسیلام خراب میشن و اینا. شما نظرتون چیه
مهرناز هستم♥️پذیرفتم که ابر هستم و اگر خسته شدم حق دارم که ببارم... 🌧️⚡☔عاشق زندگیم هستم، خدایا شکرت که هستی و برایمان خدایی میکنی🌿
یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.
من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.
تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.
چه شوهر خوبی داری که به فکر آرامشته ، قدرشو بدون، تو نی نی سایت دیدم خانم هایی که حتی تو یه خونه از مادرشوهرشونکتک هم خوردن اما شوهرشون به خاطر اجاره دادن از جاش تکون نخورده
اونجا موندنت هم بستگی به سیاست خودت داره که چه جوری برخورد کنی که اجازه ی دخالت ندن به خودشون
نه اسباب کشی اونقدرا هم سخت نیست ، مخصوصا اگه ذوق رفتن توی خونه جدید رو داشته باشی . فقط قبلش حساب کتاب کنید که برید اجاره یا رهن ، پول میمونه براتون که خونه بسازید
وقتی یه بچه داره راه رفتن رو یاد میگیره و دائم زمین می خوره ، هیچ وقت با خودش نمیگه که شاید من برای اینکار ساخته نشدم