اقا ما رفته بودیم جایی منو همسرم کنارهم نشسته بودیم خانوم و همسر و مسرشونم روبروی ما دقیقا.
بعد پسرش یکم بزرگه ۲سالشه شیرمیخوره راه میره
این نشست رومبل سینه هاشو از یقه اورد بیرون گزاشت بیرون بچه میرفت دور میزد میومد یکم میخورد میرفت باز ۵دقیقه بعد میومد باز همچنان این سینه ی عن خانوم بیرون بود هیچم تکون نمیخورد دقیقا روبروی منو علی بود
انقد حرصم گرف انقد حرصم گرف
زیر هاله هم ی کبودی ناشی از دندون بود اصن خجالت نمیکشید حدود نیم ساعت ۴۰ دقیقه فکرشو بکن ی سینه ی سفید سایز بزرگ با جای کبودی رو از یقه دراورد بیرون و چون از یقه بهش فشار میومد کیپ هم شده بودن علی ی مدت سرشو انداخت پایین بعد دیگنمیشد پاشیم بیایم خیلی حرصم گرفت بعد ۴۰دقیقه بلندشد چایی بیاره ما درد کنیم انداخت تو شوهرشم هیچی نگفت بهش.
حالا گفته دوشنبه میخوام بیام خونتون