الان خونه عمم اینا هستم بعد پاشدم بدم آب بخورم از اتاق دختر عمم که تازه اردیبهشت ۱۱ سالش شد رد میشدم که فهمیدم داره با یه پسره حرف میزنه و چیزای عاشقانه میشه
فهمیدم خدایاااا این بچه رل داره
اصلا باورم نمیشه
بعد رفتم باهاش حرف زدم اولش ترسید بعد خیلی پرو پرو ...
خب
۱۱ سال اخه 😐 راستش پسرا هم خیلی پررو شدن میدونن دخترع کوچیکه در معرض تغییرات هورمونی و احساسیه میان باهاشون دوست میشن قبلا مگه کسی از این جراتا داشت
فقط حاشیه
اگه متن واقعی بودی همون اول همش مینوشتی
خا
اومد به من گفت به تو یاد ندادن تو کارای دیگران فضولی نکنی من دهه نودی هستم هر کاری دلم می خواد انجام میدم به هیچ کس هم ربطی نداره
تو هم حق نداری به کسی بگی
تازه خیلی بیشرمانه بهم گفت می خوام یه مدتی باهاش باشم و مثل بقیه فقط باهاش بازی و تفریح کنم و بعد ولش کنم
من علیو دوست دارم با اون هی حرف میزنم البته الان اکسمه ولی هنوز عاشقشم و می خوام مخشو بزنم
حالا پسره اول دبیرستان ولی قدش کوتاه هست
اصلا باورم نمیشه
اینا دیگه چه جونورایی هستن
یعنی واقعا نمیدونم چی بگم
مغزم هنگ کرده
