بچه ها اول بخونین.. مادرم شیش ساله که فوت کرده.. بابام الان 78 ساله هست و یک ماه و نیم قبل سه هفته بیمارستان و icu بستری بود که تمام مخارجشو خودم دادم و از اون موقع یه روزم تنهاش نذاشتم.. اما سَروند بستری شدنش فهمیدم با یه خانمی در رابطه س که همه ش هر چی پول از مستأجرش میگیره میزنه تو کارتِ زنه.. حالا زنه از مچ دست تا آرنجش پر از النگوئه.. ولی من برای مخارج بیمارستان بخدا سکه طلامو فروختم.. بعد الانم درگیر ام آر آی و عکس چشم و دکتر و ایناس که همه رو من و شوهرم میدیم، اونم پولاشو دائم به کارت زنه میزنه.. صیغه اینا هم نیستنا، فقط دوستن.. یا بخاطر زنه از این و اون پول قرض میگیره و بهشون دست خط میده و دور از جون زبونم لال بعده فوتش بدهیش مال منه.. آخه خدا رو خوش نمیاد من حلو شوهرم شرمنده بشم و سهام و سکه طلامو بفروشم برای مخارج بابام ولی اون به یه زن غریبه تمام پولاشو بده.. برای این دلم میخواد بابام از زنه دلسرد بشه و سر عقل بیاد، منم بچه کوچیک دارم، کلی گره و گرفتاری و قسط و گیر تو زندگی مون داریم 🥺😔 لطفأ کسی اگه چیزی به ذهنش میرسه بهم بگه 🙏
کمکش نکن الان میگه خرجمو که دخترم میده منم خرج این زنه کنم که باشه باهام
آره دختر خاله مم همینو میگه.. ولی آخه دلمم نمیاد مثلأ دیروز با شوهرم رفتن ام آر آی بعد تو کارتش هیچی پول نبوده و اونجا شوهرم کارت کشیده دو میلیون و نیم.. نه میتونم ولش کنم نه میتونم اینطوری تحمل کنم که ما تحت فشار باشیم بخاطرش و پولاش بره جای دیگه که روا نیست 😬