بچه ها من زمانی ک ازدواج کردم با شوهرم با کلی تنش و سنگینی و دعوا زندگیمون شروع شد...تو همون اوایل ازدواج ی دسته مو مشکی مثل مو بز قشنگ دسته بندی شده مشکی تو حیاط خونه دیدم گفتم چیه شوهرم گفت نمیدونم حتماً باد اورده...منم بی تفاوت گذشتم شوهرم برداشت بردش منم هیچ نگفتم....بعد چند سال ذهنم درگیر کرده اصلا چیز طبیعی نبود..مگه میشه ی دسته مو مشکی مثل مو بز دسته بندی شده و مرتب ادم تو خونه پیدا کنه...کسی میدونم واسه چی بود!؟
دیده م موی بز داخل دعا میذارن ولی همین جوری دسته کنن بذارن جایی نه، ندیده م
پیاو نهماوه ... 🚶... نذار بهترین ورژنت با آدم نامناسب هدر بره ... هیچکس اندازه ی کسی که ترکت کرده تورو تماشا نمیکنه، میخواد مطمئن شه اشتباه نکرده، بهش نشون بده که اشتباه کرده ... 🚶 ...برای کسایی که در حقتون خیانت کردن دلتنگ نشید، برای کسایی که حتی یکبار شمارو کوچیک کردن دلتنگ نشید، برای بی معرفتا، دروغگوها، حسودا و دوروها دلتنگ نشید، برای کسایی که رازاتونو برملا کردن دلتنگ نشید، آدمای اشتباه لیاقت دلتنگیتونو ندارن! ...تو هیچوقت نمیفهمی چقدر آسیب دیدی تا وقتی که یه نفر باهات درست رفتار میکنه... لا به لای تلاشهات برای نجات رابطه یا زندگی مشترک اینو یادت باشه: تو هیچوقت نمیتونی آرامش و خوشحالی رو جایی پیدا کنی که همونجا گمش کردی ...گفت : تو عقب کشیدی یا جنگ تموم شد؟! گفتم : به جز من کسی نمیجنگید که؛ من که عقب کشیدم؛ جنگ هم تموم شد!
دیده م موی بز داخل دعا میذارن ولی همین جوری دسته کنن بذارن جایی نه، ندیده م
اخه طبیعی نبود...حس میکنم شوهرم میدونست یا خودش شاید از کسی گرفته بود.میدونم اهل دعا بوده و رفته ولی از من مخفی میکنه .حتی چهار قل از خونه جمع کرد اول عروسی