سلام دوستان
مادربزرگم از سمت پدری پیش ما زندگی میکنه و یه سری اخلاقی زشت داره که باعث میشه باهم بحثمون بشه من خیلی کوتاه میام چون بزرگ و احترامش واجب ولی بخدا جوری سرم اورده که استرسی و افسرده شدم
چون پدرم و مادرم درگیر سرکار میرن و کارمندن و خیلی وقتا نیستن من بهش رسیدگی میکنم ماهانه دکتر میبرم این مسئولیت داره منو میکشه و هر کم کاری که ناخواسته میکمم حس سرزنش خفم میکنه
الان حالش بد شده دلیلشم پیری ولی من عذاب وجدان دارم بشدت دارم دیونه میشم چون باهاش بحث داشتم دارم گریه میکنم حالم بذه