اونی که من پیشش رفتم
قصه های مادرشوهر و جاری تعریف می کرد و حین توضیح توقف
بهش گفتم هم بحرف هم بزن
گفت بذار زمان بره
آخرش بیکینی 3تا شات زد
بهش گفتم گفت زمانت تمام شده
ماه بعد که پیام یادآوری داد گفتم نمیخوام ادامه بدم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
47 ثانیه پیش
49 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
