من تقریبا پنج سال هست ازدواج کردم همسرم تک پسره و محبوب خانواده. تو این چند سال هم مادرشوهر هم خواهرشوهر ام خیلی واسه همه چی نظر دادن و بارها از حرفاشون ناراحت میشدم و به روم نیاوردم همیشه دلم میخواست همه با هم خوب باشن. یکی از خواهرشوهر ام همیشه سرزده و بی موقع میاد خونم و چند وقته حس میکنم صبرم تموم شده حس میکنم دلم میخواد فاصله بگیرم از همشون و متاسفانه هر هفته میریم خونه مادرشوهر و همه هستن ولی میخوام کمش کنم. حالا مشکل اینه دخترم میخوام بزارم کلاس یه بچه کوچیکم دارم و کلاس به خونه مادرشوهر و خواهرشوهر نزدیکه و برای کلاس رفتن باید کلی هزینه آژانس بدم. حالا شوهرم گیر داده بعد کلاس برو خونه مادرم من کارم تموم شد میام دنبالتون و منم گفتم نه اونجا نه همسرم ناراحت شده خیلی، میگه از این اخلاق بدم میاد، موندم چیکار کنم قید کلاس بزنم یا برم خونه مادرشوهر که دلم نمیخواد. خیلی از بی کسی روحیم خرابه