سلام. دوشب پیش مراسم حنابندون دعوت بودم وقتی وارد شدم خواهرشوهرم با خالش اصلا نگاهم نکرد سرشو انداخت پایین و بی محل کرد منم بهشون سلام ندادم. دیشبم توی عروسی همینطور شد. اومد سر میزم گفت طلب داری؟من تا حالا برات خواهرشوهر بازی درنیاودم حالیت میکنم. تو بی خانواده و فرهنگی حق نداری بیای مراسم های ما. یه میمون کمتر بهتر
چرخ برهم زنم ار غیر مرادم گردد ....... من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
اخه این حرکتها ک ی دفعه ایی نمیشه.از قبل چیزی بوده؟؟؟؟؟
ای خواهر جان معلومه سر و کارت با آدم نفهم نیفتاده. مادربزرگ شوهرم آنقدر نفهمه. هر موقع با پسرم بازی میکنه میگه ایشالا سر مادرت هوو بیاد. کلا چشم دیدن عروس جماعت رو نداره. اگه از رفتار هاش بگم یک کتاب میشه. یک آدم بد ذات ب تمام معنا
عزیزم تو 3 ساله با همسرت زندگی میکنی ولی اون با خانوادش بیش از 20سال.انتظار نداری به راحتی طرف تو رو بگیره.علاوه به اینکه مرد خونوادش رو عین خودش میبینه وقتی ضعف اونا را بگی مثل اینکه قدرت اونا زیر سوال بردی .باید سالیان زیادی باهاش زندگی کنی و پشتش باشی تا شاید طرفت را بگیره.باهاشون مدارا کن اگه به زندگیت علاقه داری .اگه در حقت ناحقی کنن چرخ روزگار جواب سخت تری بهشون میده .نگران نباش.من که خودم به عین دیدم.خواهر شوهر من امروز از چیزی میناله که تاوان همان بدخواهیاش بود.با شوهرت اگه خوبه زندگی کن با اونها هم به خاطر همسرت بساز.
در دنیا هیچ چیز پایدار نیست واگر انسان توقع بقای چیزی را داشته باشد احمق است.اما اگر از آنچه که برای مدت کوتاهی دارد لذت نبرد از آن هم احمق تر است.