خانواده واقعا سمی دارم خیلی سم ، پدر وحشتناک بد اخلاقی که اونقدر غرمیزنه که فقط ادم دوس داره بره بمیره
داداشی که معتاده
خواهری که فوق العاده افسرده و درون گراس و تنها تنها فقط دلم برای خواهرم میسوزه خیلی درد میکشه اونقدر که بعضی وقتا میگم چرا برای این اینهمه درد هس
درحال خریده جهاز هستیم از وام ازدواجی که اقای داماد قراره قسطش بده ، چهل میلیون از وام را خواهرم واریز کرد برای بابام
از هر وسیله ام فوق العاده ارزونش خرید که همه چیز سر هم شد هشتاد تومن
پول شام عروسی و هدیه دامادم گذاشت کنار بابام یه قرونم از جیبش نرفت تازه چهل تومنم سر خورد رفت توی حسابش
خخخ بعد امروز من به خواهرم گفتم راستی برات دوتا شومیز باید بخریم نداری خخخ بابام پاشد یه دل سیر خواهرم زد منم از خونه انداخت بیرون که چرا هی میگی اینا بخر اونا بخر
این وسایلم نمیزارم ببره
و خواهری که حتی گریه ام نکرد ..... و درد اینجاست
تورا خدا برای ارامشش دعا کنید خیلی حال بدی داره