داشتیم همینجوری درد دل میکردیم و از گذشته ها و آرزوها و اهدافش میگفت یهو از دهنش در رفت گفت مرد تو مرد رویاهای منع!! اصلا واموندم نمیدونست چی بگم
اینم بگم از بچگی باهم بودیم و صمیمیم.۳۰سالشه و خواستگار درست حسابی نداره.ینی همین که من طلاق بگیرم تورش میکنه؟؟؟اصلا چرا این حرفو زد؟؟بااینکه هیچ حسی به شوهرم ندارم ولی نمیخوام محبت و فداکاریاشو نثلر کس دیگه کنه نمیدونم حسادته چه کوفتیه اما واقعا دوست ندارم خوشیشو با کس دیگه ببینم گرچه اصلا دوسش ندارم!!!
دلیل اینکه میخوام طلاق بگیرم خیانتشه که تو عقد کرده الان بعد ۸سال تکرار نکرده و ادم شده و ظاهرا توبه کرده رو آورده به مذهب نماز و قران میخونه در کل آدم مظلومیه و مهربون هر چی تو دستش باشه برام خرج میکنه تاجایی که بتونه خیلی اذیتش کردم تواین سال ها همه جوره فش و تحقیر و بی احترامی بداخلاقی کتک و سیلی و..... اما از رو نرفت میگه گوه خوردم یه خطایی کردم ول کن نیستی .میگم اگه میفهمیدی تعهد چیه هیچوقت از این غلطا نمیکردی اینه که منو میسوزونه
خلاصه که زندگیو واسش جهنم کردم .هم خودم نابود شدم هم اون
دختره هم واسش تور انداخته😒