سه روزه دماغمو عمل کردم نباید گریه کنم
امشب اشک ریختم
بخاطرچی؟ چون یکی بهم پیشنهاد دوستی و اشنایی داد اما من نمیتونم اونو فراموشش کنم.چون میترسم هرکس جدیدی وارد زندگیم کنم مث اون نباشه.چون میترسم برم سمت یکی دیگ و با کله بخورم زمین از مقایسه کردن با اون از فراموش نکردن اون
اگه مث اون انقد بهم توجه نکنه چی؟
اگع مث اون با بداخلاقیام نسازه چی
اگه مث اون انقد دوسم نداشته باشه چی
اگه مث اون نتونستم بغلش کنم چی؟
تکلیف من چیه؟ تا اخر عمرم قراره تو فکرش و حسرتش بمونم ؟
امشبیه خیلی گیر بود و اصرار کرد.دیگ بسکه گفت گفتم فکر میکنم خبر میدم.میخام بگم نه.ولی اخرش ک چی؟کسانی ک هستن رو همیشه بفروشم ب کسی که نیست؟
اشکام داره میاد
چیکار کنم