تا حدودا دو هفته پیش جایی همو دیدیم
من باهاش احوال پرسی کردم و از کنارش رفتم پیش دوستای دیگم
بعد صدام زد و چندتا از دوستای مشترکمون هم پیشش بودم بهم گفت که اره خیلی بیمعرفتی
پس ۹ سال دوستیمون چیشد و کلی حرف دیگه بارم کرد
من چیزی نتونستم بهش بگم
با اینکه اون بود منو از همه جای زندگیش حذف کرد
اون اوایل من خیلی عذاب میکشیدم سر این موضوع چون اون تنها دوست و تکیه گاه من بود
اما هنوزم که هنوزه نتونستم فراموشش کنم احساس میکنم بدون اون یه چیزی رو تو زندگیم گم کردم
الان یه چند وقتیه خیلی میبینمش و همه خاطراتمون باهم مرور میشه و خیلی زجر میکشم فکرش از سرم نمیره بیرون تروخدا بگید چیکار کنم