الان ما چون در این جهان هستیم در ستر وپوشش هستیم مثله یک کرم درون پیله که تمام جهان خودش رو پیله میدونه وحقیقت دنیای بیرون از پیله براش نامفهومه حتی خودش رو که چه قابلیتی دارد و میتواند پرواز کند را نمیشناسد
بعد درون پیله نق میزند که هدف از این پیله تاریک که درونش زندانی هستم چیست
وقتی پیله باز شد وان کرم پروانه شد و باغ دراز گلها وزیبایی ها به پرواز درآمد حقیقت پیله را میشناسد وان لحظه خوشحال از خلقت خود وپیله هست
با این مثال ساده متوجه میشوی
این دنیا همان پیله وما همان کرم درون پیله هستیم
حقیقت آفرینش را وقتی به جهان دیگر رفتیم خواهیم فهمید
ولی الذین امنوابالغیب
قبل فوت انسان باید سعی کند خود را به حقیقت نزدیک و نزدیکتر کند تا پروانه آیی زیبا باشد