دیشب خواب دیدم خواهر کوچیکم(۳سالش شده تازه)به خاطر سهل انگاری من مرد (تو خوابم یه آسانسور شیشه ای بود که سوارش شدیم با اونیکی خواهرم و یه نفر دیگه بعد این آسانسور قبل رسیدن به طبقه وایساد و انکار سقوط کرد ماام پریدیم بیرون ولی ابجیمو نکرفتم بعد افتاد مرد)بعد اینکه همونجا مرد انکار نمیدونست مرده ولی من میدونستم مرده اومد بقلم کرد گفت آبجی ترسیدما پامم درد گرفت من اینو گرفتم بغلم زجه میزدمااا مامان بابام واکنش خاصی نداشتن یه باغچه بود که ابجیمو اونجا خاک کردیم مامانم اونحا داشت به باغچه می‌رسید بابامم آب میداد گلارو فقط داد زد گفت داداشتم تو کشتی ابجیتم الان کشتی چرا حواست نیست اونیکی ابجیمم(۱۴سالشه)با گوشی حرف میزد طرف پشت خط می‌گفت حال کردید چه قبر قشنگی براش خریدم بعد روی قبره ام اول اسم داداشم بود یه بارکد ام داشت که اسکنش میکردی عکساشو نشون میداد من تو خواب آنقدر گریه کردم نفسم بالا نمیومد قلبم میخواست از کار بیوفته نمی‌تونستم جیغ بزنم فقط می‌تونستم یواش گریه کنم میخواستم جیغ بزنم انکار یه چیز سرمو فشار میداد بیدار شدم صورتم خیس اشک بود باز گریه کردم انگار واقعی بود بیدار شدم نمیدونم از غم بود یا از خوشحال که این اتفاق نیفتاده ولی خیلی گریه کردم
تعبیر خوابم چیه
خیلی نگرانم
من جونم به اون بچه ها بستس
