امان از دست این شوهرهای دست و دلباز
شوهر منم هی به من کلید می‌کنه مهمون داریم غذا زیاد بزار میگم بابا اسراف میشه میگه عیبی نداره با خودشون میبرن هر وقت مهمون داریم هم به مهمون ها غذا میدم میبرن هم باز برای خودمون میمونه 🤦🤦
البته که اگه برمیگردونن عیبی نداره دیگه ی بار امتحان کنی دستت میاد که دفعه بعد برای کی زیاد بزاری برای کی کم بزاری 🤪
ما یه درخت میوه تو خونمون داریم یه مدت می گفتم خوب این میوه ها زیاده بزار بدم تو فامیل ! به یکی دو سال نشد که تبدیل شد به وظیفه ، طوری بود که مجبور بودم میوه ۷وب ها رو بچینم ببرم بدم به اون تحفه های و میوه های که زیاد خوب نبود خودمون استفاده کنیم! بعد تازه مادرشوهرم برگشته بود به شوهرم می گفت عمه گفته محمد چرا امسال برای ما میوه درختشون نیاورده؟ زورش امده! دیگه همین شد که گفتم تمام ، از اول هم بردم و بدعادتشون کردم اشتباه کردم!
حالا تموم سختی های هرس کردن درخت و سم زدن و کود دادن و آبیاری با خودمه ، یه نفرشون نمیاد کمک بده ، همشون پی خوشی و گردش خودشون هستند ، چرا من باید ثمره زحمتم به اونها بدم !
الانم همین فامیل های شما یکیشون حاضره یه روز بیاد زیر پای گاو تمیز کنه و کارهاش انجام بده ؟
شما فقط به افراد خاص و نزدیک اونم نه همیشه که توقع ایجاد بشه اونم هر بار یه چیز! اگه هم اهل جبران کردن هستند که بحثش جداست!
