خواهرشوهرم نفهمم باز اونروز به اون یکی ابجیش گفته زنگ بزن به داداشمون بگو زنداداش جلو شوهر من لباس کوتاه تیشرت پوشیده یقش باز بود جلو جاریمم نشسته گفته اون جلوشوهرمن رقصید باسنشو تکون داد چون داداشم نبود اونطور بود اونطور لباس پوشید وگرنه جلو داداشم جرئت نمیکنه