به علت مریضی مادرم چندروز هست اومدم خونه مادرمینا و یه مدتی هست پیگیر وضعیتش هستم و اینو وظیفه خودم میدونم ولی مادرم خیلی قدر نشناسه و ببخشین زبونش تلخه فقط چشمش پول و میبینه و کسی رو که براش خرج میکنه دوست داره باوجود اینکه تمام مدت پیشش بودم و باهاش شوخی کردم و سعی کردم روحیه بدم بهش ولی مدام بهم تیکه میندازه و همش دستور میده مثلا امروز موقع پهن کردن لباس ها میگه لباس هارو به خودت نزن لباسهام کثیف میشن یا دستتو قشنگ بشور دست تو همیشه کثیفه بعد به لباسام بزن پهن کن انگار من بلد نیستم من ۸ساله ازدواج کردم منم زن خونم بلدم چیکار کنم چیکار نکنم یا وقت شستن ظرفها یا آشپزی مدام بالاسرم وا میشه و کوچکترین مسائل رو گوشزد میکنه یا میریم بیرون دنبال کارهای درمانیش با کوچکترین اشتباه میگه تو خنگی تو گیجی من یک هفته است شوهرمو و وزندگیمو ول کردم اومدم اینجا و تمام مدت تمام کارهاشو کردم پختم شستم و جمع و جور کردم با اینکه چهارتا خواهر مجرد دارم که خونه هستن ولی سرکار میرن ولی برگشته میگه اونا خیلی اذیت شدن اونا خیلی زحمت کشیدن برام منم دلم خیلی خیلی شکست منو نادیده گرفتش
خواهرام متاسفانه احترامش رو نگه نمیدارن و براحتی به منم توهین میکنن کوچکترین خواهرم دوروز پیش برگشته به من میگه گووووه نخور با اینکه ده سال ازش بزرگترم واقعا غرور و شخصیتم له شدش ولی باز تحمل کردم و نیش و کنایه هم میزنن ولی الان غرورم خیلی شکسته
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
[QUOTE=342476344]شما برای ایشون نه برای وجدان و دل خودت کمکشون کن تا بعدها پیش وجدان خودت ارامش داشته باشی &nb ...[/QUOمطمئنم هیچکس نمیتونه تحمل کنه کلا خانوادم همیشه باهم جنگ و دعوا دارن و براحتی توهین میکنن فحش میدن و کلا همیشه درگیریم