اره یه بار شوهر من رفت خونشون،داشت خودشو میزد،پسرش ۹ سالش بود اون موقع گریه میکرد که این اومد خونمون ...
احیانا خواهر من نیستی 😁😁😁 البته نه در اون حد که بدم قالی شویی ولی تموم گوشت تنم میریزه یکی تو خونم میره دستشویی بعد میاد رو فرش یا تو اشپزخونم بیاد اصلا بدون صندل پوشیدن تو خونم حالم بد میشه کسی بیاد بعد از اینکه مهمون میره عزا میگیرم چون نه جون تمیز کردن دیگه دارم نه میتونم اینجوری ولش کنم
من فامیلای خودم دورن وخونه مادر شوهرم هم چند وقته که قطع رابطه کردیم چون با اینکه میدونه جاریم خیانت میکنه ولی اونو تو خونش راه میده یعنی بخاطر جاری خیانتکارم ما رو گذاشتن کنار