بچه ها خانواده شوهرم اینجوری هستن که خیلی بی محلی به آدم میکنن انگار نیستی ،یه خواهرشوهر دارم این مادر دختر همیشه باهم هستن دخترش در هفته سه روز خونش ولی پسرا رو فقط عید دعوت میکنه خوشی مال خودشون بدبختی مریضی مال ماست دکتر رفتن همه چیز
مادر شوهرم اینا یه خونه دارن شهرستان الان که پنج سالش عروسشم تا حالا نگفته شماهم بیاین این ماه با دخترش رفتن دو هفته بودن حتی به ما زنگ هم نزد منم از دست این رفتارش خسته شدم کافیه ما یه جا بریم آنقدر زنگ میزنم میپرسه چی کار کردید کجایید
ولی خودش
این رفتارش باعث شده از خودش و دخترش بدم بیاد دوست دارم به شوهرم بگم دیگه نمی خوامت با مامانت اینا حرفم بزنم ،هر چند منم خیلی خواهان ارتباط باهاشون نیستم ولی بی محلیشون اذیتم میکنه