ما اصلا رابطه صمیمی نداریم، محرم نیست واقعا.
نمیدونم چرا باهام اینطوریه. خیلی خیلی خیلی مسخرم میکنه. با برادرم دست به یکی میکنن و هر حرفی میرسن میزنن در قالب شوخی!
هیکلمو قدمو چهرمو شوهرمو خونه زندگیمو تحصیلاتمو هرچیزی ک فکرشو کنید مسخره میکنن و تحقیر. اوایل خیلی جوابشونو میدادم اما دیگه ی مدته انگار کرخت شدم هیچی نمیگم. فقط خیلی دلم میسوزه از اینکه مثل بقیه مادرا نیست.
دوس داره جزئیات زندگیم بدونه وقتی بهش میگم نیش و کنایه میزنه یا تمسخر، وقتیم هیچی نمیگم تازه کفری میشه و بیشتر دشمنی میکنه باهام.