من مطمئنم هیچ دانشگاهی قبول نمیشم
نتونستم درس بخونم با اینکه همیشه نمراتم 20 بود و سمپادیم
حالا خودمو لایق هیچی نمیدونم
همش میگم بجای اینکه من کمک حال بابام باشم
ولی حالا اون باید شهریه دانشگاه ازاد منو بده
یا مثلا میوه خریده بود
هیچی ازش نخوردم، گفتم با زحمت پول در بیاره و میوه بخره تو این گرونی که منِ بی عرضه بخورم؟؟؟؟
هیچ غذایی نمیخورم
عقدمو با بهونه های مختلف عقب میندازم چون نمیتونم تحمل کنم بابام جهیزیمو بده!
همش میگم خاک تو سرت بجای اینکه مایه افتخار خانوادت باشی حالا باید جهیزیتم اونا بدن؟؟؟ چه گناهی کردن؟؟
(بابام نمیزاره برم سرکار فقد اجازه میده درسمو بخونم و از طریق درسم ی جا مشغول بشم)
ولی دیگه هیچ دانشگاه دولتی ای قبول نخواهم شد
حتی روی تختمم نمیخوابم و رو زمین بدون هیچ تشک و بالشتی میخوابم و میگم خیلی دختر خوبی هستی میخوای رو تختم بخوابی
انقد گریه کردم اشکم خشک شد