چهار ساله ازدواج کردیم گوشی من رو بابام قبل ازدواج برام گرفته بود
گوشیم خوب بود از شوهرم گوشی نخواسته بودم درحالی که همه کسایی که ازدواج کردن شوهراشون یه گوشی جدید گرفته بودن براشون بعد یه سال شوهرم پول جم کرد برای خودش یه گوشی 11میلیونی گرفت الان یه چند ماهی بود گوشیم هنگ میکرد گفتم گوشی میخام مثلا پول جم کردیم 14میلیون بود رفتیم گرفتیم
هنوز یه ماه نگذشته بود گوشیش خراب شد که با دو میلیون درست میشد درستش نکرد فک میکردم درستش میکنه نکرد همون گوشی که برای من مثلا خریده بود برداشت بعد یه شب که خونه ننش اینا بودیم گفتن که اون گوشی رو بدین ما که داداش شوهرم درستس میکنه برای خودش ته دلم گفتم این گوشی من ک امروز و فرداس خراب میشه چند ساله باهامه اگه خراب بشه دیگه پول نداریم گوشی بگیریم عوض این که قبول کرد بده به اونا به این فکر میکرد که شاید لازممون شد یه قرون پول نداریم الان اون موقع اون همینجوری داد بهشون وقتی اینا رو بهش گفتم گفت که جونم بگن میدم براشون تو گوشی خواستی کلیمو میفروشم میگیرم برات که الان اینو گفت مثلا ناراحته 🙂💔بخدا خیلی ناراحت شدم میداشت گوشیو من برای خودم درستش میکردم امروز و فرداس این گوشی خراب میشه ولی اون اصلا به فکر این چیزا نیست