سلام فدات خوبم مرسی💖جدی میگی پس خوبه
الهی بگردم انشالله مشکلت حل شه عزیزدلم
میدونی عزیزم ماچندماهه نامزدکردیم ۱۵تیرعقدو
عروسیم باهمه همسرم خیلی خوبه هیچی برام کم
نزاشته تواین چندماه خیلی ام مهربون ودوستمم
داره تقریبا دو ماه پیش دعوامون شد ومتاسفانه
برخوردش خیلی تندبود دست روم بلندکرد منم چون
مخالف خشونتم بهش گفتم تمومش کنیم خب قبول
نکردوقول دادتکرارنکنه منم بهش گفتم به یه شرط
واینکه بهم حق طلاق بدی اولش خیلی مخالفت کرد
ولی بعدش اومدگفت باشه میدم وبه اصرارخودش
رفتیم برام ماشین خرید که ازدلم دربیاره ولی من
همچنان روحرفم بودم تاحالا چندوقت پیش رفتیم
خونه ی جدید بخریم که این خونه ی فعلی شو
بفروشه بعدعروسی بریم خونه ی بزرگتر دوسه روزی
بودکه دیگه حرفی ازحق طلاق نزده بودیم بعد که
خونه اوکی شد گفت میخام خونه رو بزنم بنام خودت
منم هم تعجب کردم همم راستش خیلی نگران شدم
میدونی اخه کاراش برام عحیب درسته منم دوستش
دارم ونمیخام ازدستش بدم ولی خیلی متعجبم کرد
اخه ماکه هنوزباهم عقدنکردبم چراباید ماشین صفرو
خونه ی ۲۵۰متری بزنه بنام من اینم بگم که دوبارم
باهم رفتیم مشاوره و مشکلی نداشت فقط وقتی
عصبی میشه دادمیزنه البته ازاون روز به بعد الان ۲
ماه دیگه دعوامون نشده یعنی ی جورایی خیلی
تغییرکرد واین واقعا منومیترسونه اخه ی نفرچجوری
میتونه انقده سریع تغییرکنه خیلی استرس دارم
اینم بگم که چندروزه خونه جدید رو تحویل گرفتیم
خودش باپول خودش داریم جهیزیه میخریم چون من
پدرمادرندارم خودشم درجریان کامل زندگیم هستش