دلم دوران مجردیمو میخواد چقد اعصابم آروم بود قدر ندوتستم
[QUOTE=342006206]اومدم بذار[/QUOTEن
کوسبزنیستی
کجا وستیلمو بفروشم رزین و اینا
دلم گرفته
مامان و بابام باهم مشکل دارن هروقت میبینم نسبت بهم با علاقه رفتار نمیکنن خیلی دلم میگیره
با دوست پسرم کات کردم فکر این ک با کسی دیگه الان خوش میگذرونع حالمو میگیره
خودمم بیکارم شغلی ندارم پولی ندارم
حس میکنم هروز افسرده تر از دیروز میشم
از ازدواج هم میترسم
اعتماد به نفس ندارم
ترسو ام
همیشه هم در حال دلسوزی ب همه هستم غصه همه رو هم میخورم
یا استرس دارم یا غصه دارم یا عصبی ام یا ناراحتم
ی لحظه خوشی هم ک میشه ها همش منتظر ی حس بدم انگار لیاقت حال خوب ندارم همش ت همین حالتم
،...
والا مشکلات من از ناله گذشتن حتی چند روزه فک میکنم نکنه چون من یه مدته همش تایپ میکنم که حالم خوب نیس و روحی و جسمی مریض شدم دارم به کائنات انرژی میدم که هی این حال بدا بیشتر بشم ...نمیدونم کم آوردم از خودم نا امید شدم چرا من انقد ضعیف شدم خود خاک برسرم هیچی چرا خانوادم بخاطر من عذاب بکشن و سر شکسته بشن ...هر چه قد خدار صدا میزنم انگار تلاش بی خوده
کاش سبز نبودم..
ای خدا کار کسیه؟
اگر هست لعنت بهش
دوستان... هر چه دل تنگتان خواست بگویید... شنوا هستم
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
