تاپیکی که مادرشوهر خونش تا شما چه فاصله ای هست

قطعا همینم درباره دومادو پسر صدق میکنه دیگه

فعلا که دلسوز از از خواهرشوهرم برای خانواده منی که عروس اون خانواده هستمم...

هیچ ربطی نداره به نسبت خونی ... 

من گفتم عروس سالم ... عروس سالم کسیه که کوچکترین کاری می‌کنی قدر دان هست ! 

داماد بد هم  زیاد هست خیلی از همسران همین خانم های نی نی سایتی  باعث قطع رابطه خانم با خانوادش شدن

والا من جفت پسر دارم 

رابطمم با مادرشوهرم عالیه هرماهی ۳ ،۴ روز خونمونه 

بچه ها هم از بس دوسش دارن ولشون کنی میخوان برن اونجا مثلا از دیروز رفتن گفتن یک شنبه بیاید مارو ببرید

مام نگفتیم دخترش میشیم که

همسر پسرشیم

ولی خب میشه روابط صمیمانه داشت

هاجر بانو زیادم خوشجال نباش چون دامادهایی وجود دارن که نمیزارن دختر سالی یک بار هم خانوادشو ببینه بجای این شکرگزاری که حالت کنایه هم داشت دعا کن چه دخترت چه پسرت خوشبخت بشن  وگیر یه عروس وداماد انسان بیفتن،دختر وپسر فرقی نداره عروس و داماد هم فرقی نداره خوبش خوبه بدش بده

یه عمر بچه بزرگ کنی یکی بیاد اینجوری کنه

بخدا یه تاپیکایی اینجا میبینم طرف به لباس خریدن مادر شوهرشم کار داره

یا مثلا مبل میخره این زورش میاد 

بابا طرف یه عمر زندگی کرده سختی کشیده ، حق یه مبل خریدن نداره

یه تازه به دوران رسیده بیاد بگه افریطه و شیطان و فلان و بهمان

قبول دارم بعضیا واقعا ذات درستی ندارن ولی دیگه انقدم بی انصاف نباشید 

همین صحبت شما مشخص میکنه با عروس چه رفتاری خواهید داشت 

من عمم همیشه میگه دوماد بیاری یعنی پس اوردی...میگه عروس بیاری یعنی رییس اوردی.

همیشه میگه دوماد پسر آدمه.

اما عروس نه.

ببین من خیلییی هارو دیدم ک عروس چقددد خانوم بوده ولی همش اذیت شده یا برعکسش.

افرین ... خودشون باعث میشن آدم مهربونیت و محبتشو قایم کنه 

اوایل عقدم اینقدر محبت داشتم نسبت بهشون هم عملی هم قلبا

زمان گذشت دیدم اصلا منو حساب نمیکنن 

عزیزم عروس سالم توی نسل ما پیدا نشد ک خدا ببخشه ب اونایی  ک دارن...

فکر کنم داغون ترین رابطه مال من و مادر شوهرمه.نه اون‌بمن کار داره نه من به اون.

هر ۲ماه یبار همو میبینیم‌ یسری متلک‌میگه منم لبخند میزنم فکر میکنه نفهمیدم‌ و تمام، میره برا ۲ماه بعد.

میشه ولی نمیزارن ک....

عزیزم من خودم عروسم.مادرشوهرم هیچچچ کوتاهی نمیکنه در برابر همسرم و بقیه ک منو بدترین آدم دنیا جلوه بده هرکاری ک فکرشو بکنی حتی ب خواهرم گفته خواهرت چون شما خونه خریدین میخواد خودشو بکشه در این حد بهم تهمت میزنه...ب شوهرمم گفت اینکارا میکنم ک آبروی زنت بره چون دوستش ندارم و ب عنوان عروس قبولش ندارم وووو همسرمم گفت یبار دیگه از اینکارا کنی با من طرفی...اماااا با همه اینکارا من خونوادم گفتن ولش کن اون مریضه سالم نیست وگرنه از اینکارا نمی‌کرد...و خودمم بهش بی احترامی نکردم.فقط بهش گفتم اول مثل خونوادم بودین اما دیگه برام مادرشوهری

خداکنه بعدهام بفهمن اینو خودشون