چند سال پیش کتاب به اسم مادرم مثل مورچه بود دستم رسید.خود کتاب نه، چون هنوز چاپنشده بود. فایل کتاب خیلی اتفاقی دستم رسید و اینقدررررررررررررر گیرا بود نتونستم نخونمش. بی اجازه نویسنده خوندم. الان هر قدر همین اسم رو سرچ میکنم میبینم کتابی با این عنوان چاپنشده. گفتم یه جوری نویسنده رو پیدا کنم پول کتابو بزنم براش یا یه نسخه ازش بخرم. اما نیست و حیف اگر چاپ نشده باشه که بعد از سمفونی مردگان بهترین و جذابترین و عجیبترین داستانی بود که تا بحال خوندم. نویسنده ش یه خانم جوون و گمونم دانشجوی دانشگاه تهران بودن. داستان در مورد دختری بود که با مادر و برادرش زندگی میکنن. مادر بشدت عصبی و خل وضع، بعد که داستان جلو میره میبینی دختره جنون بدی داره در حدی که جسد زن برادرش رو در حالی که باردار بوده آتیش میزنه. حیف اگر چاپ نشده یا مجوز نگرفته.... کسی خونده همچین داستانی رو؟