طبق نظر ینفر همینجا بهش گفتم بریم کافی شاپ
اومد بعدش که منو اورد انتخاب کنیم گفت اخه این چه کاریه هزینه کنی من کلی چیز خریدم همینا تو خونه هست اینم بگم خونه شون ۵ مین فاصله داشت
پاشو بریم چرا مینرسی اخه احساس کردم دارم حساسیت بخرج میدم گفتم خونه نمیام گفت پس توی الاچیق توی حیاط مشینیم گفتم اوکی
خلاصه رفتیم …
بستنی اورد وقتی داشتیم میخوردیم گفت من خودمم قبلا اینکارو میکردم و موکل داشتم ولی مریض شدم ولش کردم
یهو من خشکم زد توی دلم ناس و ایت الکرسی خوندم بهو برگشت یه نگاه عجیب بهم کرد
وقتی برگشتم خونه حس بدی داشتم
از دیشب خیلی ضعف میکنم و بیحالم
خیلی میترسم خودمو باختم